دل دیدنی های شهر سرب و سراب (273)
من مردمی را دیدم با هویت های پیچیده و شخصیت های فروپاشیده .نه اصيل اند و نه اصولي؛ نه در خاك ريشه اي دارند و نه در افلاك انديشه اي؛چون خاشاكي به روي آب و هوايي درون حباب؛نه پيوندي با اخلاف دارند و نه بندي به اسلاف؛حلقه اي جداشده از زنجير و مانده در دام تقدير؛گاه چون خسي اسير موج اند و گاه چون غباري بر اوج؛نه بر موج اختياري دارند و نه بر اوج،افتخاري.
من هر کودکی را دیدم برای ورق زدن برگ های خزان زده دفتر عمرش شتاب داشت .
من حسدورزان نسبت به خود را قابل احترام دیدم؛ زيرا آنان از صميم قلب بر اين پندار بودند كه من از آنان برترم!!
من مردمي را ديدم كه تنها وقتي يادشان مي افتاد « مملکت قانون دارد» که با هم دعوا می کردند!
من برخی از انسان ها را دیدم که چون مواد گداخته آتشفشان، هم نور دارند و هم گرمی و از دور هم زیبا به نظر مي رسند ؛اما از شما سنگ مي سازند.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.