دل دیدنی های شهر
من در این شهر سرب و سراب دو چیز را هرگز ندیدم:
یکی زنده خوب و دیگری مرده بد!! گویی عیب بزرگ انسان ها، زنده بودن آن هاست!!
من زنانی را که خود را برای مردان بیگانه می آرایند بر این پندار دیدم که چشم مردان را تکامل یافته تر از مغز خود می دانند.
من انسان های ناتوان از تغییر را در سراشیبی مرگ دیدم؛ مرگي آرام با ساز و برگي در نيام!
من آبشارانی را دیدم که بی دریغ طراوت می باریدند و لطافت می بخشیدند؛ اما دنيايي را ديدم انباشته از خشكي ايمان ها و آكنده از خشونت انسان ها.
من در جهان بشري راز و رمز همه تحولات شگرف را در تغييرات ژرف ديدم،در تغيير باورها و پذيرش خطرها. والاترين تعبير، بالاترين تغيير است!
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
سرب و سراب(۱۵۱)
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.