دل ديدني هاي شهر سرب و سراب(129)

 

 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۱۲۹)

 به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups
 
من دو وحشی عریزه مدار و بي شعور و متضاد را دیدم که بر اثر تربیت، همزیستی مسالمت آمیز را مي فهميدند؛ اما انسان هايي خردمدار و عاطفه دار را ديدم كه از مهر و مدارا مي گريختند و خون يكديگر را مي ريختند !!
 
من  هر چه غل و زنجیر اسارت دیدم تنها می توانستند دست ها و پاها را به بند کشند، نه انديشه ها را .
 
تصاویری زیبا از کودکان 
من پلی نامرئی را دیدم برافراشته بین دل ها و بیانگر گرمی محمل ها. 
 
 
من زمزمه گرم خیز و نرم ریز چشمه ساران و گلرقص گوهرین و آبگینه آبشاران را دیدم که فرارسیدن بهاری ارزنده و نوروزی فرخنده را نوید می دادند.
 
 
من دفتر نقاشی دخترکی را دیدم بی نقش و نگار و سپید و پاک از هر زنگار. او براین باور بود که تصویر خدای نادیدنی را نقاشی کرده است!!
ادامه دارد...
                          شفیعی مطهر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 28 اسفند 1390 | 6:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |